با اینکه دارن سیاه پوش ها از توی شط کوچه ها ؛ جمع می کنن ستاره های پر پر و
با اینکه دارن عزادارها از زیر آوار و جنون در می یارن کفترهای خاکستر رو
با اینکه بوی تفتیش و خون پیچیده توی قصه ها
با اینکه صدای انفجار مرثیه خونه همه جا
هنوزم می شه قربانیه این وحشت منحوس نشد
هنوزم می شه تسلیم شب و اسیر کابوس نشد
میشه باز سنگر از ترانه ساخت و به قرق سر نسپرد
هنوزم می شه عاشق شد و از ستاره مأیوس نشد
با اینکه داس دلهره
گردن این دقیقه ها رو می شمره
با اینکه آییه از شب و گریه پره
با اینکه تو ماهتاب و آب
صدای کوچ است و شتاب
با اینکه تو پستوی ذهن همه کس
رد گریز و قفس
هنوزم می شه قربانیه این وحشت منحوس نشد
هنوزم می شه تسلیم شب و اسیر کابوس نشد
میشه باز سنگر از ترانه ساخت و به قرق سر نسپرد
هنوزم می شه عاشق شد و از ستاره مأیوس نشد
salam agha
ye sari be ma bezan
merci
جالب بود
فوتتتتتتتتتت فوتتتتتتتتتتت....تبریییییییییییییییییک...
سلام
برای این ترانه اسلاید ساختم اگه مایلید براتون ایمیل کنم