پایان

10 خرداد ماه سال یکهزار و سیصد و هشتاد و دو مکان : لاهیجان ، زمان ساعت 10 صبح :

بالاخره تونستم یه سرویس خوب وبلاگ پیدا کنم که هم سریع باشه ، و هم اینکه تبلیغ نداشته باشه ، اونم بعد از کلی جستجو تو سایتهای دیگه ، سایت خوبی بود تازه شروع به کار کرده بود ... همون روز دو تا وبلاگ باز کردم یکی peechak و یکی ebimusic . یکی رو برای روز مبادا نگه داشتم و از پیچک استفاده کردم ، بالاخره تونسته بودم یه جای دنجی برای خودم پیدا کنم و از چیزایی که واقعا از ته دلم دوستشون دارم بی پروا و بدون ترس از هیچ کسی و بدون هیچ قید و بندی حرف بزنم ، که یکی از همون چیزها ابی بود ، گاهی اگه چیزی از ابی تو نت یا جای دیگه پیدا می کردم می ذاشتم تو وبلاگم برای اینکه اولا خودم یادم بمونه و بعد اگه کس دیگه ای هم دوست داشت ازشون استفاده کنه .
بعد از چند ماه بنا به دلایلی وبلاگم رو تعویض کردم و به اون یکی اومدم ، درسته . شاید نوشتن خیلی چیزاها زیر اون اسم ebimusic درست نباشه اما چاره ‌ی دیگه ای نداشتم تنها وبلاگ باقی مونده در بلاگ اسکای همین بود . باز هم با همون لحن عامیانه و به نظر خیلی ها مسخره شروع کردم از چیزایی که دوست دارم حرف زدن .
تاریخ شروع اولین وبلاگم تقریبا مصادف بود با افتتاح بلاگ ebivoice .و دومین وبلاگم هم ناخواسته با شروع به کار وبلاگ ebilovers آغاز شد ، در این بین چون اون دو وبلاگ به طور کاملا اختصاصی به ابی می پرداختند ، یک سری سوتفاهم ها بوجود اومد که شاید منم زیر همچین اسمی همچین قصدی دارم ، (لینک کردن صفحه ‌ی سایت سعید به من هم شاید به این موضوع کمک کرده باشه ) در حالیکه وبلاگ من هر چی بود ، اگه بد بود ، اگه خوب بود ، هر چی که بود ، وبلاگ من بود ، وبلاگ شخصی من ، و سعید خواسته یا ناخواسته ، همین وبلاگو با همون جور مطالب انتخاب کرده بود ... ( کلمه‌ی لاگ در زبان انگلیسی به معنی روز نوشت (عموما روز نوشت فعالیت های ملوانان کشتی در قدیم) به کار می ره ، اما امروزه شاید چیزی هم معنی با نوشتن خاطرات در یک صفحه‌ی اینترنتی باشه ، اما حالا تعدا افرادی که با نام ::وبلاگ:: به درج مطالبی به غیر از روزنوشت یا خاطرات می پردازند خیلی زیاد شده و کم کم داره به غلط مفهوم این کلمه عوض می شه ) ..... بعد از چند وقت کم کم صدای یه عده‌ در اومد که این چرت و پرتها چیه که می نویسی و یه کم از وبلاگ ابی لاورز یاد بگیر و از این حرفها ، دیدم شاید حق با اونها باشه ، برای همین پست های بعدیم رو یک دست کردم ، خودتون شاهدین از 4-5 ماه پیش تا حالا با اینکه شاید تعداد پست ها از تعداد انگشتان دو دست هم بیشتر نشده باشه ، اما همه مرتبط به ابی بود ، منم با وقت کمی که داشتم سعی کردم در حد توانم چیز های جالب و نویی تو وبلاگم بذارم ، اما چون اون جور حمایتی که باید می شدم نشدم ، حالا از ادامه کار خودم سرباز می زنم ، گله‌ی من از آدمهاییه که به زور وبلاگ «سادگی» منو از چنگم در آوردن و اونو باب میلشون درست کردن - این مطلبو تعداد دانلودهای فایلهام نشون می داد چیزی حدود 170 بار فقط برای یک فایل - ، اما اون جور که باید از اون حمایت نکردن . حمایتی که که اگر در حد یک کلمه در قسمت نظرات بود منو بیش از پیش به ادامه‌ی کارم تشویق می کرد .

پایان کار وبلاگ غیر رسمی یکی از طرفداران ابی

من آن سبزم که رستن را تو آخر بردی از یادم
چه ساده هستی خود را به باد سادگی دادم

پیچک (میلاد  ر . خ )
لاهیجان ۲۹/۱/۱۳۸۳